شناسه خبر : 107034
جمعه 08 دي 1402 , 22:49
اشتراک گذاری در :
عکس روز

اختصاصی فاش نیوز/ گفت و گو با کارگردان فیلم مستند "داستان بارانی"

"داستان بارانی"؛ نذر رزمنده مدافع حرم برای زیارت فرمانده شهیدش

اگر شهید آوینی هنوز در کشور فیلم می ساختند، به نظر شما آیا فیلم او در جشنواره سینما حقیقت، در بخش مسابقه ملی نمایش داده می شد یا فقط در بخش شهید آوینی به نمایش در می آمد؟! آیا صرفا محدود به دایره نمایش فیلم های بخش شهید آوینی در این سال های جشنواره ...

فاش نیوز - فیلم مستند «داستان بارانی» به نویسندگی و کارگردانی "حسین نژادموسی" و تهیه‌کنندگی "مجتبی احسانی" و "هاشم مسعودی"، در بخش جایزه شهید آوینی هفدهمین جشنواره بین المللی فیلم مستند ایران «سینما حقیقت» به نمایش درآمد.

به گزارش خبرنگار گروه فرهنگ و هنر ما، فیلم مستند «داستان بارانی» به نویسندگی و کارگردانی "حسین نژادموسی" و تهیه‌کنندگی "مجتبی احسانی" و "هاشم مسعودی"، در بخش جایزه شهید آوینی هفدهمین جشنواره بین المللی فیلم مستند ایران «سینما حقیقت»، دوشنبه ۲۷ آذرماه 1402، سانس ۱۵ تا ۱۷ در سالن پنج، و چهارشنبه ۲۹ آذر ماه 1402 سانس ۱۹:۳۰ تا ۲۱:۳۰ در سالن ۶ پردیس چارسو به نمایش درآمد.

"حسین نژادموسی" کارگردان فیلم مستند «داستان بارانی» که پژوهش آن چهار ماه به طول انجامیده و تولید آن ۱۰ ماه زمان برده است، در مورد علت نامگذاری این فیلم بیان داشت: اگر مخاطبان، فیلم را تماشا کنند متوجه وجه تسمیه نام فیلم با موضوع و شخصیت اصلی آن خواهند شد که دست کم دو وجه دارد: فیلم، روایتگر بخشی از زندگی جوانی به نام "رضا بارانی" است که در سیستان متولد شده و سال‌هاست در مشهد زندگی می کند. "رضا"ی ۳۴ ساله که زندگی خودش و خانواده‌اش از راه صافکاری می‌گذشت، مسئله ای در گذشته "رضا" باعث شده است که امروز شرایط روحی و جسمی خوبی نداشته باشد. "رضا" متوجه می‌شود که عصب یکی از دست‌هایش از بین رفته است و چندتا از انگشتان او بی‌حس می‌شود و دیگر نمی‌تواند کار صافکاری را ادامه دهد و از کارش اخراج می‌شود. دکتر به او می‌گوید باید درمان شوید و هفت ماه نمی‌توانید کار کنید. "رضا" پیش از اقدام برای درمانِ دستش، تصمیم می‌گیرد براساسِ یک قول و قرار قدیمی، برای زیارتِ فرمانده شهیدش به سفر برود. یک وجه انتخاب نام فیلم این است که داستانِ آقای "بارانی" را در موضوع فیلم پی می گیریم و حتی اگر نام فامیل ایشان "بارانی" نباشد نیز این نشان برازنده ایشان است؛ چرا که حال و هوای فیلم و مخاطب فیلم، یک حس و حالِ اشک‌انگیز را به تماشاگر خواهد بخشید. از سوی دیگر، ژانرِ فیلم، جاده ای است و در سکانسی نیز که نقطه عطف فیلم می باشد و در سفر و جاده می گذرد، باران می بارد و آب و هوا بارانی است. تِمِ فیلم نیز شاعرانه و عارفانه است و خودِ شخصیتِ فیلم هم بارانی است.

این کارگردان در مورد علت پرداختن به این سوژه اظهار داشت: زیستِ فیلم‌سازیِ بنده به عنوان مستند ساز ایجاب می کند که با اقشار مختلف جامعه در ارتباط و دید و بازدید باشم؛ خصوصا با قشر مدافعان حرم که محل رجوع ما می باشند و فیلم هایی با ایده مرکزی این کاراکتر ها، ساخته ام. در رفت و شد هایی که با کاراکتر فیلم مستند "مرد بارانی" برخورد نمودم، پی بردم با وجودی که درک درستی از این انسان ها دارم اما این موردِ خاص، یک نگرش و جهان بینی ویژه وجود داشتند که برای من شناخته شده نبود. از همین روی، ابتدا در صدد این بر آمدم که "رضا" را بشناسم، و در ادامه، نگرش و فکر شان را به مخاطب بشناسانم. مردم بایستی بدانند به جهت اتفاقاتی که یک دهه اخیر در کشور ما روی داده است، در این جامعه، وقتی از کنار کسانی عبور و یا با ایشان برخورد دارند اما ایشان را نمی شناسند، چه انسان هایی زندگی می کنند که قهرمانان ملی و اسطوره ای ما به حساب می آیند.

این فیلمساز جوان درباره موضوع این فیلم خاطرنشان ساخت: آقا "رضا" را شخصی به من معرفی کرد و گفت ایشان از مدافعان حرم می باشد و در عملیات آزادسازی بوکمال، ۴ ماه در منطقه شمال عراق حضور داشته، جنگیده، خط شکن هم بوده و در یک حمله انتحاری داعش، مجروح و دچار موج گرفتگی شده است. تیری سمی به سر و گوشش اصابت می کند که گوشِ ایشان را به طور کامل از بین می برد و چون تیر سمی بوده، این سم وارد بدنش می شود و سریالی از مشکلات از جمله عارضه کبدی (چربی و سفتی کبد) و عارضه کلیوی را پدید می آورد. سیستم ایمنی بدن ایشان به شدت ضعیف شده است؛ به طوری که با یک سرماخوردگی، ریه هایش درگیر می شود، به بیمارستان منتقل و سپس مجبور به استراحت مطلق در منزل می شود. علاوه بر اینها، تعدادی ترکش هم به بدنش اصابت کرده است که نتوانستند خارج کنند؛ خصوصا یکی از ترکش ها که به روی نبض دستش خورده، عصب دست را از بین برده و چند انگشت را بی حس کرده است. این در حالی است که شغل آقا "رضا" از کودکی صافکاری بوده است و الان در این شغل به مشکل بر خورده و در واقع توسط کارفرمای صافکاری اخراج شده است؛ چرا که کار او دیگر آن کیفیت سابق را ندارد.

وی ادامه داد: البته تا به اینجا موضوع برای من معمول و مرسوم بود. سوژه های متداولی در میان مدافعان حرم هستند که مشکلات عدیده ای بعد از جنگ، در زندگی برایشان پدید آمده است. از جایی شاخک های من فعال و موضوع برایم جذاب شد که توسطِ دوستِ رابطم مطلع شدم آقا رضا یک برنامه همیشگی در زندگی دارد و بعد از شهادت فرمانده اش، چندین مرتبه با موتور به شهرستانی دور برای زیارت مزار دوستِ فرمانده اش رفته است. اینجا بود که آن جرقه برای من زده شد و از نزدیک، ایشان را ملاقات کردم. دیدم آقا رضا نذر و خواسته و برنامه ای دارد و بعد از شهادت فرمانده اش، به طور مرتب به زیارت مزار ایشان می رود.

شخصیت "رضا" طوری‌ست که باز هم تمامی موضوع برای ما گشوده نشد. در برخورد با ایشان، فرد مدام دچارِ کشف و شهود می شود؛ اگر چه یک افشاگری تدریجی دارد و آرام آرام در خصوصِ خودش اطلاعاتی به شما می دهد. به طوری که در تمام یک سالی که ما از مرحله تحقیق و پژوهش تا مراحل پایانیِ تولید، و سپس، پَس تولید، درگیر این پروژه بودیم، مدام دچار شناختِ جدیدی از ایشان و زندگیشان می شدیم. ایشان متولد سال ۱۳۶۵ است و به همراه خانواده در مشهد با سختی زندگی می کند. ۲ فرزند دختر شیرین‌زبان هم دارد. مبلغ خیلی جزئی (۴ میلیون تومان) از بنیاد شهید دریافت می کند. ابان تنها دوستان و آشنایان به ایشان سفارش صافکاری می دهند و نیاز به حمایت دارد. همین که مغازه یا گاراژ یا کارگاه کوچکی در مشهد نزدیک به خانواده اش برای صافکاری در اختیارش قرار داده شود، با دانش و مهارت و تجربه ای که از صافکاری دارد، چند نیروی صافکار در اختیار می گیرد و می تواند به شکل مطلوبی بر کارشان نظارت کند.

وی افزود: من اگر جای مسئولی در حوزه مقاومت، انقلاب، دفاع مقدس و ایثار و شهادت بودم و دستم به جایی می رسید، موتورسیکلت "رضا بارانی" را که با آن ۱۲ بار مسیری ۱۲۰۰ کیلومتری را به عشق فرمانده اش برای زیارت مزار ایشان طی کرده است، بر سر درِ موزه دفاع مقدس قرار می دادم و در هر کشور دیگری نیز بود این‌چنین می شد. اما در اینجا آنقدر این سوژه محجور است که حتی حمایت حداقلی نیز از آن نشده است.

"نژاد موسی" در مورد روند تولید و مراحل کار گفت: پژوهش از فروردین ۱۴۰۱ شروع شد و شهریور ۱۴۰۱ وارد مرحله تصویربرداری شدیم و این پروسه حدود ۸ تا ۱۰ ماه تا خرداد ۱۴۰۲ به طول انجامید. فیلم در ژانر جاده ای ساخته شد و تا مقدمات سفر 1200 کیلومتری آقا "رضا" فراهم شود و ما او را در این سفر همراهی کنیم، این زمان را به خود اختصاص داد. از آن پس نیز وارد مرحله پُست‌پروداکشن و پَس‌تولید شدیم که در مستندهای مشاهده‌گر، بخش قابل توجه فیلم، اعم از فیلمنامه و خط روایی، در این مرحله شکل می گیرد. آن کشف و شهود و اتفاقاتی که در طول سفر گروه فیلمسازی از آن باخبر نبودیم، باعثِ زمان‌بر شدن کار شد و پای میز مونتاژ و در مرحله تدوین، بخشی از فیلم ساخته شد. آذر ماه ۱۴۰۲ فیلم آماده شد. در واقع ژانر فیلمِ مستند ما، هیبریدی و ترکیبی از چند ژانر است. در استان های خراسان رضوی، خراسان جنوبی و استانی دیگر تصویربرداری داشتیم.
 
وی در مورد ویژگی های ساختاری و محتوایی این اثر که می تواند توسط هیئت داوران دیده شود یادآور شد: بعد از شهادت شهداء و تولید آثار هنری با موضوع ایثار و شهادت ایشان، فیلم هایی در گونه های مختلف تولید شد. در عمده این آثار، کاراکتر اصلی، یا شهید و یا همرزمان ایشان و خانواده‌شان بوده اند. اما اتفاقی که در فیلم مستند "مرد بارانی" می افتد، قهرمان و سربازی از جبهه مقاومت معرفی می شود؛ و به شکلی فرمانده او معرفی می شود که حتی یک بار این فرمانده را از نزدیک ندیده است. تنها یک بار پس از پایان جنگ، در مشهد، در حرم امام رضا (ع)، زرمندگان مقاوت با فرمانده‌شان دیداری داشتند که "رضا" نیز با همان لباس صافکاری و چسبی و گریسی، به آن تالار مشرف می شود و در این میان، چشم فرمانده او را می گیرد و او را فرا می خواند و می گوید: چطور با این سر و وضع به اینجا آمده ای. ایشان هم می گوید، اگر چه رزمنده مدافع حرم هستم اما شغلم در همین مشهد صافکاری است؛ که در اینجا فرمانده روی ایشان را می بوسد و آن لباس از همان دو قسمت بعدها خراشی می خورد که بحث مفصلی دارد و در فیلم هم به این موضوع اشاره می شود.
 
وی افزود: مطایبه ای در جمع رزمندگان مدافع حرم هست که می گویند فرمانده روی هر که را بوسیده، او بعدا شهید شده و یا از همان ناحیه محروح گردیده است. عملا در فیلم خیلی به ارتباط نظامی بین این دو نفر که یکی سرباز و دیگری فرمانده ای در بالاترین رده است پرداخته نمی شود؛ بلکه رابطه‌ی دلی و عرفانی ایشان تصویر می شود. کسی که به عشق فرمانده اش با یک موتور ضعیف و معمولی، ۱۲ بار مسیری 1200 کیلومتری را با یک حاجت قلبی طی می کند و 1200 کیلومتر باز می گردد؛ وجه تمایز این فیلم مستند با آثار دیگر، در این حوزه است.
 
کارگردان داستان بارانی، در مورد جای خالی چنین فیلم‌هایی گفت: بله جای خالی چنین مستندی از همان حیث که عرض شد حس می شود. ما در مواجهه با پدیده ای همچون حوزه جهاد و مقاومت اسلامی، به رزمنده ای که از جنگ برگشته و جهاد او تمام شده، این که نگاه او به جنگ آیا تغییر کرده یا همچنان ثابت قدم است، رابطه او با فرمانده اش، شرایط زندگی کنونی و آرزو هایش، کمتر سراغ وجوه انسانی شخصیت رزمنده، حواشی و فاصله های دورتر، از زوایای مختلف رفتیم و همیشه در پی متن و اصل قضایا بوده ایم.
 
حسین نژادموسی در مورد چالش های زمان ساخت این فیلم توضیح داد: چالش نخست این بود که به گوهرِ نابِ درونِ شخصیت و ایدئولوژی و جهان بینی و درونِ ذهنِ کاراکتر دست پیدا کنیم و آنگاه تازه پنجره ای رو به مخاطب بگشاییم؛ مخاطب را به پشت ذهنِ رضا بیاوریم و چند صباحی در اتمسفرِ زندگانی او، تنفس، و بیرون را نگاه کنیم. تجربه امروز رضا، چالشِ دیگرمان بود. اگر تعریفِ امروزِ سینمای مستند را قائل به انتقال تجربه سوژه فیلم به تجربه مخاطب بدانیم، تمام تلاش ما این بود که این تجربه، صمیمانه، منصفانه و صادقانه، بین مخاطب و فیلم برقرار باشد و حجابِ فیلمساز و سینما کنار رود و به شکل آینه، بین سوژه و مخاطب قرار بگیریم و حقیقتِ سوژه منعکس شود. چالش سوم، انتخاب گونه و ژانر سینمایی برای به تصویر کشیدن سوژه بود. به گونه هیبریدی که ترکیبی از ژانر پرتره در گونه مشاهده‌گر و تعاملی هست رسیدیم. هیچ دخل و تصرفی در شیوه زندگی و سفر "رضا" نداشتیم و سعی کردیم "رضا" را آنچنان که هست به تصویر در آوریم. سختی سفر و ویژگی های سفرِ قهرمانِ ما باید به درستی تصویر می شد و مشکل بود؛ چرا که نیاز داشتیم این سفرِ دوازدهم "رضا" و قول و قراری که با فرمانده اش داشت، در مقایسه با گروه فیلمسازی که تجربه جدیدی بود، تعریف شود. این که "رضا" سفر با موتور را انتخاب کرده است، این که چرا "رضا" زیر باران در جاده نمی ایستد، این که سر سخت است، برای گروه فیلمسازی که گاه می بُریدند، سوال بود و پاسخ آن در همراهی شکل می گرفت که ارتباط و کنش و چالشِ رضا با طبیعت، با جاده و شرایط آب و هواییِ سفر، با مردمی که "رضا" با آنها برخورد می کرد و بر یکدیگر تاثیر می گذاشتند، بازنمایی تمامی آنها، چالش جدی ما در تولید این فیلم مستند بود. فعالیت هنری بسته به کیفیتی که دارد، دستمزدها را تعیین می کند.
 
 
این کارگردان در اشاره به اهمیت ارتباط فیلم سازان جوان با سینمای بین الملل بیان نمود: بسته به گونه ی فیلم که شخصیت ها چطور تعریف می شوند، این مسئله، صورت های متفاوتی در پخش فیلم، به خود می گیرد. از آن جایی که فیلم در حوزه مقاومت قرار دارد، حداقلِ آن این است که در کشور های حوزه منطقه، پتانسیلِ پخش را به روشنی دارد. ضمن آن که، وجه انسانی، روانشناختی و جامعه شناختی شخصیت فیلم ما به گونه ای است که جای خود را در نسبت با مللِ دیگر اقلیم هم، باز می کند.
 
وی در مورد کمبودهای سینمای مستند اظهار کرد: لفظ سینمای شهرستان ها در نهادِ خویش یک اشکال دارد. این نگاه دوگانه که فیلمسازی را، به فیلم‌سازی در مرکز و فیلم سازی در شهرستان ها تقسیم می کند، که اولویت را حاکمیت هنری ابتدا به مرکز می دهد، فیلم سازان و مسائل و ایده ها و چالش های مرکز را تقویت می کند، این عدمِ وجودِ نگاه برابر، در تمامی سطوح دیده می شود. ابتدا باید یک عدالت بین تمامِ هنرمندان کشور برقرار شود. اتفاقی که لب مرز و در یک روستا و شهرستانِ کوچکِ دورافتاده می افتد هم برای کشور چالش است و باید دیده شود. بعضا دیده شده فیلمسازِ شهرستانی نیز با غفلت از ظرفیت های بوم و اقلیم و فرهنگ خویش، به مرکز می آید و سوژه های ملی را به تصویر می کشد. مهاجرتِ فیلمسازان شهرستانی هم که متاسفانه کم نیست. بنابراین عدمِ نگاه مدیریتی درست که بتواند مسیر را برای تمامی فیلم‌سازان در کشور باز کند، کمبود سینمای مستند است.
 
نژادموسی در مورد برگزاری جشنواره بین المللی سینما حقیقت و تاثیر آن بر فیلمسازان جوان گفت: الحمدالله ظرفیت و جایگاه و اسم و رسم خود را طی این سالیان پیدا نموده است. این پویایی جشنواره امسال، و زنده بودن، مرهونِ حضور فیلم های خارج از مرکز است و اگر جشنواره سینما حقیقت را صرفا با حضور فیلم سازان پایتخت در نظر آورید، آن پویایی امروز را نخواهد داشت و باید با نگاهی که عرض شد جایگاه خود را ادامه دهد. پیشنهادِ بنده، نگاه منصفانه به همه‌ی بخش ها و آثار از جمله جایزه شهید آوینی است. اگر شهید آوینی هنوز امروز در کشور فیلم می ساختند، به نظر شما آیا فیلم او در جشنواره سینما حقیقت، در بخش مسابقه ملی نمایش داده می شد یا فقط در بخش شهید آوینی به نمایش در می آمد؟!آیا صرفا محدود به دایره نمایش فیلم های بخش شهید آوینی در این سال های جشنواره می شد؟! نخیر! مطمنا امسال ایشان در بخش ملی فیلم داشت با وجودی که ما جایزه شهید آوینی داریم.
 
وی در این رابطه اضافه کرد: چرا فیلم ها را در بخش ملی و شهید آوینی جدا می کنیم؛ اگر با لفظ، هم کنار بیاییم، با ماهیت نمی توان کنار آمد. حزئی تر که نگاه کنیم، بخش ملی، جایزه دستاورد فنی دارد اما بخش شهید آوینی فاقد این جایزه است. کافی است فیلم های امسالِ بخش شهید آوینی را از حیث دستاورد فنی و هنری بررسی کنیم تا ببینید از سطوح مختلف فنی، از صدابرداری و تصویربرداری و موسیقی متن و پژوهش و... آثار درخشانی یافت می شود که در بخش ملی بعضا نیست. سیاست گذاری جشنواره باید به این سمت رود که دست کم یک نگاه منصفانه در بخش های مختلفِ جشنواره دیده شود. مسئله مهم این که در اکران های این جشنواره، به فیلم های بخش مستند بلند ملی، سالن های بهتر و با کیفیت تر اختصاص داده می شود و طبیعی است که مخاطب، وقتی ایام جشنواره وارد پردیس سینمایی چارسو شود، سال ۱ را انتخاب می کند. چرا فیلم های بلند بخش شهید آوینی با مدت زمان بالای ۶۰ دقیقه نباید در سالن ۱ چارسو نمایش داده شوند.
 
این مستند ساز درباره جرأت در فیلم‌سازی و گشایش در ممیزی گفت: ما باید نسبت به سلایق و طرز فکر های گوناگون، کاملا گاردِ باز داشته باشیم. دیگر در این سال ها و برهه زمانی باید به این رسیده باشیم که محدودکردنِ فیلمساز در مرحله انتخابِ سوژه و مرحله ساخت، نتیجه نمی دهد و آن باعث شده است که فیلمساِز ما فیلمش را از ابتدا با نگاه به جشنواره های خارجی یا حتی مشخصا فلان جشنواره در خارج از کشور بسازد و جلو ببرد؛ موضوعی که به کشور و جامعه ما بر می گردد، راجع به آن فیلم ساخته می شود، در خارج از کشور جایزه بگیرد و به آن بها داده شود و کلا مسیرِ فیلمسازِ ما را عوض می کند. یعنی ریل گذاری می کنیم و خودمان فیلمساز را به فرهنگِ خارج از کشور سوق می دهیم. چون فیلمساز در چند سال گذشته یک فیلم ساخته است، به آن توجه یا پذیرفته نشده است یا دچار ممیزی شده است. یا سلیقه او را تغییر می دهیم و وی را مجبور می کنیم مطابق سلیقه ما فیلم بسازد؛ چون آن فیلمساز باید از آن راه ارتزاق کند. اگر ارتزاق او از مسیر دیگری باشد و بخواهد روی وجدان و مسیر فیلمسازی خود بایستد، فیلم را می سازد و جای دیگری نمایش می دهد.
این کار باعث شده است که جرأت فیلمساز ما را از بین ببرد و دیگر او فیلمسازِ ما نیست که بخواهیم جرأت او را بررسی کنیم و تبدیلش به کسی خارج از محدوده خودمان نمودیم در صورتی که این برهه از زمان، نیازِ کشور ماست؛ ما حرف هایی را نزدیم، مردم و مسئولین را آگاه نکردیم، هیچ محصول فرهنگی در موسیقی و نقاشی و تجسمی و نمایشی و سینما و رسانه تولید نکردیم و الان اگر بخواهیم مسیری را شروع کنیم یک راه چند ده ساله می شود ولی چاره ای نیست و باید از جایی شروع کنیم.
 
"حسین نژاد موسی" در اشاره به اهمیت مخاطب گفت: نام مبارک شهید آوینی به میان آمد و ما این را از شهید آوینی یاد گرفتیم که سینما یعنی مردم. به لحاظ چرخه مالی و صنعت، مخاطب اصلی فیلم در واقع مردم هستند. تعبیر جالبی شهید آوینی دارند می گویند برخی فیلمسازان هستند که اگر به اینها اجازه دهیم، قبل از نمایش فیلم به سالن سینما می آیند و پرسشنامه ای به مخاطب می دهند که اگر آن پرسشنامه را به شکل صحیح پاسخ دهند و آنها تایید کنند، اجازه می دهند آن تماشاگران به سالن نمایش بیایند و فیلم آنها را تماشا کنند! بر خلاف رسالت اصلی سینما که سینما برای مردم و مخاطبِ آن مردم است. البته سینمای مستند به جهت این که گونه های مختلفی دارد، فیلم های آموزشی هم دارد که شاید برای گروه خاص، ساخته شود.
 
سازنده مستند داستان بارانی گفت: فیلم مستندِ صد ثانیه ای به نام "تقاطع جهاد" داشتم که در جشنواره بین المللی فیلم مقاومتِ سال گذشته پذیرفته شد و حضور داشت. جالب آن که این فیلم در جشنواره های مختلف خارجی دیده شد؛ از جمله  لیفت آف انگلستان و گلدن فِمی بلغارستان در بخش ویژه پذیرفته شد. ۲ سال پیش در جشنواره سینما حقیقت، مستند "گلشهر" را در بخش ویژه کرونا داشتم و از جشنواره بین المللی فیلم های ورزشی ایران جایزه بهترین فیلم مستند در بخش ایثار و شهادت را گرفت. مستند پرتره "سپهر" محصول سازمان رسانه ای اوج در سال ۱۳۹۷ است و فیلم دیگری ساخته ام که از شبکه مستند و دیگر شبکه ها پخش شده اند.
 
وی تصریح کرد: تاسیس دفاتر استانیِ سینمای مستند لزومی ندارد. یک سری دفاتر سینمایی و هنری در استان ها وجود دارند، منتها یک سیاست غلطی، ارگان ها و نهادهایی که مرتبط با بحث فیلم سازی در تهران هستند وجود دارد و آن برخورد اشتباه با سینمای استان های دیگر است و آن عبارت است از این که یک بودجه ای و فراخوانی را برای ساخت فیلم مستند و داستانی اعلام نیاز می کنند و یک سری فیلم ساز را جذبِ خودشان می کنند که بیایند پروژه فیلمی را که با هر کیفیتی تعریف شده است بسازند، به نتیجه رسیده و تمام می شود.
 
این کارگردان تاکید کرد: اساسا نهادها و ارگان ها به دنبالِ ساخت فیلم هستند نه ترتبیتِ فیلم ساز. آیا تربیت فیلم ساز با یک فیلم انجام می شود که به کسی بودجه ای دهیم و بگوییم فلان فیلم را برای ما بساز که ابدا این طور نیست و نیاز به نگاه و سیاست جدید دارد. سینمای استان ها حتما نیاز به حمایت و تقویت دارد همانطور که در تهران هست. گعده های نمایش فیلم که فیلم سازان دور هم جمع می شوند و فیلم ها بررسی می شود لازم است. خاطرم هست خانه مستند اوج جلسات هفته ای داشت که فیلمِ فیلم سازان نمایش داده می شد و اساتیدی هم چون آقای حاتمی‌کیا یا آقای محمد حسین مهدویان راجع به فیلم صحبت می کردند. استان های دیگر از این گعده ها محروم هستند.‌ البته باید نگاه منصفانه ای داشت و از طرف شهرستان ها باید این نیاز اعلام شود، گام هایی را بر دارند و در مرحله دوم این نیاز به حمایت پایتخت و ارگان هایی که مسئولیت دارند انجام شود.
 
نژادموسی در بخش دیگر صحبت های خود در همین ارتباط گفت: بنده مثالی از سینمای استان خودم بزنم: گروه هنری "شمسه فیلم" در مشهد که سال هاست فیلم ساز تربیت می کند، سال های متمادی است که فیلم می سازد و کار می کند ولی هیچ وقت از طرف نهاد و ارگانی، مورد توجه نبوده است. جوانان، جذب این گروه هنری می شوند، از سطوح پایین، بالا می آیند، به یک رشد و جایگاه می رسند و بعد، طی فراخوانی که از سوی نهادی داده و دعوت به ساخت فیلم می شوند، فیلم ساز فیلم را می سازد و از گروه جدا می شود. دیگر نگاهی تقویتی به این فیلم ساز برای بعد از آن وجود ندارد. برای این گروه که جنبه مهم آن خصوصی کار کردن است، رشدِ آن آدم و فیلمساز مهم است که برای آن ها باقی بماند و راجع به مسائل مهمِ استان فیلم بسازد و ترویج دهد، اما از بین می رود.
 
وی در مورد اینکه آیا این اثر می تواند تبدیل به یک فیلم مرجع شود گفت: از آن جایی که این فیلم زاویه نگاه جدیدی را باز می گشاید، نه تنها در جبهه مقاومت و فرهنگ ایثار و شهادت بلکه اساسا در گونه، کار جدیدی انجام می دهد. یعنی عموما در معرفی یک شخصیت و قهرمان ملی، مستقیم روی خودِ کاداکتر دست می گذاریم و ایده اولیه ما، معرفی شخص ایشان است. فیلم ما کار دیگری صورت می دهد و یک جزء از کل را به دور از کلی گویی و شعار های کلیشه ایِ همیشگی نشان می دهد. یک مُشت از نمونه خرمن را بر می دارد و به درستی برای مخاطب نمایش می دهد. به همین خاطر می گوییم فیلم ما ۲ قهرمان دارد: نخست قهرمانی که در طول فیلم به سفر می رود  و دیگری، قهرمانی که نام او یک بار بیشتر در فیلم نمی آید و توسط یکی از دلدادگان و سربازانش معرفی می شود. از این روی قابلیت مرجعیت دارد.
 
کارگردان داستان بارانی در اشاره به اهمیت حمایت و هدایت مستند سازان گفت: ما سینمای هنر و تجربه در شهر های معدودی داریم که عمدتا به نمایش آثار داستانی می پردازد. این نیازمندِ یک جداسازی و اختصاصِ چنین گروهی سینمایی برای سینمای مستند است. یعنی اکران های مخصوصِ سینمای مستند در همه ی شهر ها و نه فقط مراکزِ استان ها، به شکلی که فیلم های مستندِ بلند در یک سانس و فیلم های کوتاه و نیمه بلند مستند در یک باکس همراه با تبلیغات، نمایش داده شوند. علاوه بر این وی اُدی ها ظرفیت خوبی برای اکران فیلم مستند دارند که کمتر به آن پرداخته شده است و بار نمایش آثار مستند بر روی صدا و سیما است. از تمام عرصه های پخش که برای نمایش آثار سینمای داستانی استفاده می شود، باید برای سینمای مستند هم استفاده شود.
 
وی گفت: تولید بی دغدغه که معنا ندارد. این یک نگاه مدیریتی و بلند مدت و سیاست گذاری می خواهد. با یک تک پروژه، برطرف نمی شود. به عنوان نمونه، صدور مجوز برای تصویربرداری یک فیلم، صرفا توسط یک مجموعه ی صادرکننده مجوز، مورد اشاره نیست، هنوز این فرهنگِ حضورِ دوربین و فیلم ساختن از اتفاقات، در کشور، بین مردم و مسئولین، جا نیفتاده است. آنقدر باید رشد کنیم و دغدغه ها توسط مسئولین امر رفع و گره گشایی شود که نه تنها مسئولین و نهاد هایی که مجوز صادر می کنند بلکه ارگان های خصوصی که به طور نمونه می خواهید از یک کارخانه یا اداره یا شرکت فیلم بسازید، آن ها هم باید بتوانند به مستند ساز اعتماد کنند. این نیازمندِ تغییرِ مسیرِ هژمونیِ کلی سینمای مستند است. همچنین اگر نگاه تک بعدی به شخصیتی که از ایشان فیلم مستند می سازیم نداشته باشیم و تنها به فیلم ساز نیز نگاه نکنیم، و همین طور گروه های هنری در استان ها را تقویت کنیم، بخش زیادی از مسائل، حل خواهد شد.
 
این فیلمساز در خصوص موضوع پخش و اکران از شبکه های تلویزیونی منطقه و جهان، مخاطب هدف و بازار هدف اظهار داشت: مخاطب این فیلم، عمومِ مردم جامعه است. از آن جایی که کاراکتر فیلم یک ایدئولوژی و نگاه و نگرشِ متفاوتی دارد، سطحِ ارتباطی که مخاطبین در سطوحِ مختلف می توانند برقرار کنند می تواند کاملا متفاوت باشد.  شما باید یک پس زمینه ذهنی از شهداء و جبهه مقاومت داشته باشید. فیلم یک فرا متن دارد که اگر آن را پسِ ذهن نداشته باشید شاید خیلی با آن ارتباط برقرار نکنید. برقراری ارتباط با سوژه و موضوعِ این فیلمِ مستند، میزانِ متفاوت و شدت و ضعف دارد. اگر نگاه منصفانه ای باشد، باید به عنوانِ یک عضو از جامعه، ایشان را بپذیرید. نگاه به اسطوره ها و قهرمانانِ ملی کشورِ ما که روزی برای آرامش و امنیت ما زحمت کشیدند، چگونه است. با این نگاه، شخصیتِ فیلم|ِ ما را می پذیرند که دست کم با نگاه به ایشان، شناخت پیدا می کنیم. حال این که ارتباط و همذات پنداری با این شخصیت داشته باشیم و نگاه او را بپذیریم، می تواند در سطوحِ مختلف، متفاوت باشد. بازار ِهدفِ فیلم که محصول مشترک مرکز مستند سوره و حوزه هنری استان خراسان رضوی است، این مراکز، بازاریابی هنری و جهانی و بین المللی خود را دارند.
 
این کارگردان درباره جایگاه پژوهش در جامعه و مدیریت کلان کشور، همچنین تغییر نگاه مسئولین به سینمای مستند با نگاه روزآمد و مخاطب محور بیان داشت: جایگاه ضعیفی دارد و هنوز جایگاه واقعی خود را پیدا نکرده است. در استانِ خود مان، علاقه مندانِ با استعدادی داریم که به دلیلِ نبودِ فضای آموزشی، کار برای شان خیلی سخت می شود. یک مرکزِ آموزشیِ حرفه ای سینمای مستند باید وجود داشته باشد. این مهم، به سیاست گذاریِ کلان نیاز دارد. نگاه مسئولان به تماشای فیلم مستند باید تغییر کند. مستند های بسیاری در همین جشنواره امسال حضور دارند که چالش های اساسی جامعه را طرح می نمایند و نهایتا در سالن نمایش، به خونِ دل خوردنِ خودِ فیلم ساز می انجامد. مردم فیلم را می بینند و مطالبه گری در آن ها بالا می رود که این لازم هست اما کافی نیست و زمانی کافی خواهد شد که مجموعه ی مخاطبین تکمیل شود که بخش عمده آن مسئولینی هستند که موضوع فیلم به آن ها بر می گردد و باید فیلم را تماشا کنند.
 
 
"نژادموسی" در بخش پایانی صحبت های خود گفت: پیشنهادِ تجربی برای علاقه مندانِ ساخت فیلم مستند، نکاتِ خیلی زیادی دارد. به طور خلاصه، در وهله اول، باید شروع کنند و منتظرِ مقدمات نمانند. نباید بنشینیم و منتظر کسی بمانیم. برداشتن قدم اول به هر نحو، مطلوب است. پیدا کردنِ کسانی که اطراف ما هستند و دغدغه مشترک و نگاه شبیه هم دارند، خیلی می تواند کمک کند. نخواهند که به تنهایی کار کنند. «یدالله مع الجماعه». تیمِ خود شان را جمع و بلافاصله شروع به فیلم سازی کنند. خداوند برکت می دهد و نگاهی نسبت به آن ها که حرکتی را شروع می کنند دارد. در ادامه، طبیعتا توسط گروه های حرفه ای، زیر پر و بال شان گرفته خواهد شد. همچنین از نگاه های کلیشه ای و مرسوم بپرهیزند و زاویه نگاه مختص به خود شان و جامعه کوچک اطراف شان را پیدا کنند و بر این اساس، فیلم بسازند. حتی بر اساسِ اصول و رسومِ فیلم سازانِ بزرگ هم، پیش نروند. جشنواره ها سلیقه فیلم ساز را تغییر می دهند پس فیلم ساز باید خیلی نگاه درستی داشته باشد، خصوصا آن دسته ای که با فیلم اول شان وارد جشنواره ای می شوند نباید سلیقه خود را تغییر دهند بلکه باید نگاه خاص خود شان را حفظ کنند. فیلم  مستند «داستان بارانی» به زودی در یک اکران ویژه برای خانواده معزز ایثارگران به نمایش در خواهد آمد و زمان و مکان آن اطلاع رسانی خواهد شد و بنده از همین جا از جامعه بزرگ ایثارگران دعوت به عمل می آورم تا برای دیدن این فیلم مستند حوزه جهاد و مقاومت و فرهنگ ایثار و شهادت، تشریف بیاورند.
 
 
گفتنی است، این فیلم در مرکز مستند سوره و حوزه هنری انقلاب اسلامی خراسان رضوی تهیه شده و «شمسه فیلم» مجری این طرح بوده است. «هاشم مسعودی» و «مجتبی احسانی» تهیه کنندگان آن بوده اند و در ساخت این اثر، فیلمبرداری بر عهده «سعید هوشمند» و «علی محمد خانیکی»، صدابرداری بر عهده «امیرحسین سوقندی»، تدوین بر عهده «مجتبی احسانی»، اصلاح رنگ بر عهده «یحیی محمدعلیی»، آهنگسازی بر عهده «مسعود سخاوت دوست»، طراحی و ترکیب صدا بر عهده «سلمان ابوذر» و مدیریت تولید بر عهده «علی اکبر حسن‌زاده» بوده است.
 

هفدهمین جشنواره بین المللی فیلم مستند ایران «سینما حقیقت»؛ 27 آذر ماه تا 2 دی 1402 به دبیری محمد حمیدی مقدم در پردیس چارسو برگزار شد.

|| گزارش و گفت و گو از تورج اردشیری نیا

|| عکس از الهام سادات روئین تن

منبع: فاش نیوز
اینستاگرام
جای فیلم ازایثاروایثارگری درتلوبزون وسینمای خالی است وایثارگری ایثارگران به جامعه معرفی نشده به همین خاطربخوردمردم باایثارگران مناسب نیست
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi